بشود...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن این تارنما در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



این شعرها را دوستش دارم و هرچند که مانند قیصر عقیده دارم که " شعر گفتن بعد از نیما به لجبازی می ماند " ولی هنوز بر آنم که: ( هیچ قانونی نیست که نتوان برای خلق زیبایی آن را شکست) در تاریخ ادب ایران شاعران بسیاری احساساتشان را رقم زدند و با مخاطبان به اشتراک گذاشتند. بر آن شدم که با تمام احترامی که برای غزل و سایر سبک های شعری قائلم در غزلهایم در حد توان ساختارهایی از گذشته را نادیده بگیرم و بکشنم شاید... در بسیاری از ابیات شعرهایی که خواهید خواند نابه هنجاری های وزنی، ساختاری، کلامی و ... خواهید دید که لازم به ذکر نیست که تعمدی است. بگو که یاوه بودیم و کم کم غزل شدیم با واژه هایی که برایمان جز ننگ نام نداشت

نظر شما راجع به اشعار مسیحا جوانمرد چیست؟

-------------------------

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان

مسیحا جوانمرد

 و آدرس

 masihajavanmard.ir

لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 118380
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 329
تعداد آنلاین : 1

آمار مطالب

:: کل مطالب : 28
:: کل نظرات : 329

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 15

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 40
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 40
:: بازدید ماه : 44
:: بازدید سال : 94
:: بازدید کلی : 118380

RSS

Powered By
loxblog.Com

شعر از نگاهی دیگر ...

بشود...
پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394 ساعت | بازدید : 1091 | نوشته ‌شده به دست مسیحا جوانمرد | ( نظرات )
  دوست دارم شبی پی ببرد،

به خودش، تنها دلیل پریشانی ام

با تمام قیمت ی که در توانم نیست،

بیاید و دوباره ارزانی ام

بشود،

بیاید دل را ببرد به سویی که،

بیاید و دل ببندم به مویی که

مست بنشینم و با همه اداهایش،

تنها دلیل چشم چرانی ام

بشود،

طوفان شعر های انقلابی را ،

با احتمال تراوش اراجیفم

دختری که در میان غزلهایم،

حبس است، دوباره زندانی ام

بشود،

سر ریز مرگ های بی تو ماندن را،

لبریز جمله های دوستت دارم

در یک شب معمولی گرم  تابستان،

خاطرات روز بارانی ام

بشود،

تنگنای گرانی قوافی را ،

جمود شعر های انحرافی را

بیاید و معصومیت چشمانش،

قافیه های سگ دار مجانی ام

بشود،

غزلی با کفش های کتانی را،

دختری با گریه هایم تبانی را

شعر می نویسم که فقط یک روز،

دختری با غزل مژدگانی ام

بشود،

کنار پیچ پیچ موهایت،

حوالی سینه از دست چپ کمی داخل

هرکه پرسید مسیحا کجایی بود،

آغوش تو تنها نشانی ام

بشود،

مزه ی تلخ این نبودن را،

آغاز بیت بیت گریه کردنم بودی

باشد که شروع با تو بودن ها،

عشقِ در این بیت پایانی ام

بشود،

خسته از مادیات دنیایی،

خسته از سیاست و همه یاران

فهمیده اند که منظور من فقط با توست،

اگر که گفته ام طرفدار روحانی ام

...

می شود؟ 

 

 

 




:: موضوعات مرتبط: مسیحا جوانمرد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
رضا دوستی در تاریخ : 1394/3/31/7 - - گفته است :
سلام
ضمن تبریک به شما دوست عزیزم جناب آقای مسیحا جوانمرد بخاطر راه اندازی این وبسایت،براتون آرزوی موفقیت دارم،به امید روزی که نام مسیحا جونمرد در ادبیات فارسی جایگاهی ویژه پیداکنه،اشعار شما فوق العاده ست مسیحا جان


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: