نگاهی، قابِ عکسی روی دیوار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
صدای آخرین گامِت رو گیتار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
من و عکسی که اینجا مونده ناچار
من و گل نه، تو و عکست با یه خار
من و این من که حالا مونده بی یار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
من این دل که تنها مونده انگار
من و جنسی که مونده بی خریدار
من وقلبی به درد تو گرفتار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
شب و درد و یه پیشونی تب دار
تو و یک نامه با مضمون اخطار
" نگاهت باشه این بار آخرین بار "
من و تنهایی و سردرد وسیگار
من و این سرنوشت زار وبیزار
تو بیزار از من وعشق منِ زار
چرا این سرنوشت؟ لعنت به پرگار
من و تنهایی وسردرد و سیگار
من و این تن که سر را داده بر دار
من و این تو که یادت می ده آزار
تو و جنات تجری تحت انهار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
از اون روزی که شب اومد به اصرار
از اون سالی که یارم رفت به اجبار
من عادت کرده ام تنها به این کار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
نمِ یادت در این رویای نمدار
هنوزم عاشقم بسیار و بسیار
نمی دونی چه با هم شیشن این چهار
من و تنهایی و سردرد و سیگار
مسیحا جوانمرد
:: موضوعات مرتبط:
مسیحا جوانمرد ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0