من به تو خندیدم
تو مسیحا که نمی دانستی
که مصدق و فروغ
بی هیچ دلهره از باغچه سبز کلام
سیب را دزدیدند
تا به یادت آرند
تا به یادم آرند
وسط پیله سرد کلمات
لای افسونی شعر
پشت خشم آلودگی باغبان
سیب در معنی چیست؟
از ازل آن چه رازیست که دندان زده افتاد به خاک
و تو اندیشه کنان
از پس خش خش یک گام هنوز
در میان شعرت
غرق این پنداری
" که مقصر آیا همت انسان بود؟"
و نمی اندیشی تو به اندازه فقر؟
به صدای تبعض
اینکه آیا یک باغ سهم هر انسان است؟
و به مرگ یک عشق از نبود یک سیب زیر دست یک مرد
و من اینک اما در میان شعرم
غرق این پندارم
که فروغ
خواهرم می گوید:
"سیب آن واژه زیبا شده تبعیض است
سیب آن آزادیست کز ازل حسرت حوا شده بود"
--------------------
با تشکر از خانم سارا
:: موضوعات مرتبط:
دیگر شاعران ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0